گویند روزی دزدی در راهی، بسته ای یافت که در آن چیز گرانبهایی بود و دعایی نیز پیوست آن بود. آن شخص بسته را به صاحبش برگرداند.
او را گفتند : چرا این همه مال را از دست دادی؟
گفت: صاحب مال عقیده داشت که این دعا ، مال او را حفظ می کند. من دزد مال او هستم ، نه دزد دین. اگر آن را پس نمی دادم وعقیده صاحب آن مال ، خللی می یافت، آن وقت من، دزد باورهای او نیز بودم و این کار دور از انصاف است .
کشف الاسرار
نظرات شما عزیزان:
لطفا وارد وبلاگ من هم شوید
h.j 

ساعت14:15---22 آبان 1390
خدایا من چیزی در کلبه ی حقیرانه خود دارم که تو در عرش کبریایت نداری من چیزی چون تو دارم و تو چون خود نداری***(استاد بزرگوار علی شریعتی)
مدیر 

ساعت18:35---21 آبان 1390
از میان کسانی که برای دعای باران به کوهستان می روند تنها کسانی به کار خدا ایمان دارند که همراه خود چتر می برند.
ارسال توسط اموزشگاه شهید قرنی گلپایگان
آخرین مطالب